|
چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 11:3 :: نويسنده : نرجس جلالی یزدی
محبوب زیبای من که در شبهای مهتابی به دیدار من می آیی آهسته تر بیا که مرا خواب در ربوده است ... نمیدانی بسی شبها و روزها و سالها با بغل بغل گلهای نرگس و لبخند اقاقیا تا پشت پنجره نگاهم آمدم و دزدکی تو را نگاه کردم .. ولی تو هرگز مرا ندیدی .... باور کن برای دل مجنون و آواره و سرگردانت لیلی تر از من وجود نداشت .. چشمانت را باز کن و ببین که همه چیز زیباست و حتی وحتی وحتی محبوبم بدان که لیلی تو را دوست داشته و دارد و خواهد داشت .... نظرات شما عزیزان:
سلام بهترین مادر دنیا
ممنونم از محبتتون امید وارم لیاقت این همه لطف و محبت شما رو داشته باشم. بخشید از اینکه این روزا سرم شلوغه زیاد در کنارتون نیستم ولی بخدا قسم از صمیم قلبم دوستتون دارم حقیقتا دوستتان دارم. خیلی خیلی زیاد... چقدر جالب! اون کسی که همه هواداران شما بهش غبطه میخورن خود خود منم زهره شما... بی نهایت سپاسگزارم مامانی مهربونم.... ![]()
![]() |